۱۳۹۵ آذر ۱۶, سه‌شنبه

شانزده آذر، روز توحش علیه آرامش و آغاز خودزنی دانشجویان نادان






شانزده آذر، روز توحش علیه آرامش و آغاز خودزنی دانشجویان نادان

اگر تا دیروز تشخیص اینکه حق با کدام طرف است، سخت و تیره و تار بود. امروز اما با افشای اسناد گذشته در این باره، دیگر جای هیچ اما و اگری نمی ماند که همه ی نیروهای به اصطلاح مخالف نظام گذشته، هیچ حسن نیتی به ارجمندی ملت ایران و فرهنگ و تاریخ ایران نداشتند. بلکه هدفشان این بود که نظام گذشته را سرنگون کنند.
و دردا که در این راه خودزنی تاریخی از هر بیگانه پرستی ای استقبال کردند و تا توانستند با همکاری رسانه های خارجی، دروغ را انتشار دادند و عاقبت همگی به زیر پای ابوالارتجاع زمان افتادند و او را بر سر شانه هاشان به ایران حمل کردند.
آری
روز شانزده آذر، روز تیغ کشیذن دانشجویان توده ای و به اصطلاح جبهه ملی بر روی تاریخ و فرهنگ و ملت ایران و همچنین روز توحش علیه آرامش و روز استقبال از جهل و از خودبیگانگی بود.

شانزده آذر روز توحش علیه ی آرامش و استقبال از جهل و از خودبیگانگی

وقتی که ملت ِ ایران و بویژه مردم تهران با قیام شکوهمندشان در 28 مرداد سال 32 یک تو دهنی به طرفداران بازگشت ایل و یا قبیله ی قاجار به سردمداری مصدق السلطنه زدند، بیگانه پرستانی چون توده ایها در همدستی با به اصطلاح ملیون، همه ی کوششان را کردند تا دوباره کشور ایران را با بلوا و آشوب به دوران قاجاریه عقب بکشانند.
اما با هوشیاری ملت و ارتش و سازمان امنیت این حرکت شوم در نطفه خفه شد.
و چنین است که از این پس این رجاله گان تاریخ در همدستی با پس مانده ترین قشر مذهبی به سردامداری خمینی، ایران سربلند و ملت سرفراز را در چنگال اسلامیون اسیر کردند و خود در همدستی با تمامی جنایات حکومت اسلامی شریک شدند و کماکان شریک هستند و هنوز هم برای به دندان گرفتن تکه استخوانی از سفره خون و جنون حکومت اسلامی، دُم تکان می دهند.
و چنین است که توده ایها و همچنین به اصطلاح ملیون مصدق السلطنه ای در همان زمانه ی منتهی به روزهای شوم بهمن با ابوالارتجاع زمان همدست شدند و یکی سراسیمه به سوی درخت سیب شتافت و با سربریدن یار و همرزمش به پشت دست خمینی بوسه ی مریدانه زد و ایران و ملت ایران را فدای اسلام و امت اسلامی کرد و دیگری اظهار لحیه کرد و گفت:
" سوسیالیزم با اسلام هیچ تفاوتی ندارد"
یعنی هر دو طیف نشان دادند که در تندپیچ تاریخی، ایران و ملت ایران را فدای از خودبیگانگی و بیگانگان می کنند.
پس عجب نیست که امروز نا ادیبی بنام برومند بخوانید بی مروت، چهار چوب ارضی ایران را مدیون تشیع می داند و اظهار لحیه می کند هر کس که به مذهب شیعه عقیده مند نباشد عضو به اصطلاح جبهه ی ملی نیست.
توده ایها هم نشان دادند که در تار و پود و خون و ریشه شان، ایران و ایرانی را دشمن هستند و همه ی تلاش خودشان را در ویرانی ایران بکار می گیرند.
پس با این تو ضیح کوتاه می توان با صراحت قلم و کلام شد که:
شانزده ی آذر سال 32 در واقع روز استقبال از کهنه پرستی و جهل و جنون اسلامی بود تا هرساله برایش کربلایی برگذار کنند و بر سر و کله خودشان بکوبند تا همین رجاله گان حاکم شوند.
ای تفو بر شما نا ایرانیان به ظاهر ایرانی تفو

برای مطالعه بیشتر از این موضوع می توانید به مقاله ی این قلم در لینک زیر مراجعه کنید
http://www.apanahan.blogspot.de/2013/12/blog-post.html

احمد پناهنده
www.apanahan.blogspot.com
www.apanahan.wordpress.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر