۱۳۹۵ بهمن ۲, شنبه

فاجعه ای که یادآور فاجعه ی سینما رکس شد


Bild könnte enthalten: Himmel, Wolken und im Freien

فاجعه ای که یادآور فاجعه ی سینما رکس شد
یکی ساخت و دیگری آتشش زد
یکی ایرانی و وطندوست بود، دیگر ضد ایرانی و بیگانه پرست
یکی فقط برای سربلندی ایران و ملتش، زندگی و رفاه تولید کرد و دیگر برای ویرانی ایران و کشتار ایرانی و بیگانه پرستی، مرگ و فقر را
یکی شادی و شادمانی و شادابی را در چهره ها، نسیم عشق بارید و دیگری گریه و ماتم و ناله را، چون کفتاران زوزه کشید و می کشد
یکی هنر دوست و هنر پرور بود و دیگر ضد هنر و هر آنچه که هنر ِ هنرمندان را بازتاب دهد، مخالف است
فاجعه ی ساختمان پلاسکو که به قیمت جان حداقل سی تن از زحمت کشان ایرانی در آتش نشانی تمام شد، یادآور فاجعه سینما رکس آبادن است که همین اسلامیون ضد ایرانی حاکم بر ایران، انسان های ارجمند ایرانی را زنده زنده در آتش سوزانیدند و امروز هم به دلایل مختلف نه اینکه یک ساختمان نسبتن قدیمی را از نظر ایمنی، باز سازی و مرمت نکردند بلکه حداقل های ِ تجهیزات پایه ای، در آتش نشانی را هم به شکل استاندارد فراهم ننمودند.
به عبارت رساتر می شودد گفت، آنچه که برای اسلامیون ِ ضد ایرانی اهمیت ندارد، ایران و ایرانی و جان های ارجمند ایرانی است.
ضمن همدردی با خانواده های زحمت کشان آتش نشانی که در اثر بی تدبیری و سیاست جاهلانه اسلامیون حاکم، جان و جهانشان را زندگی سوختند و در زیر آوار جهل و نادانی حاکمان مدفون شدند،مایل هستم به عنوان یک ایرانی این پیام را به ملت ایران برسانم که همه ی فریاد ها و شیئون و گریه ها را بر سر حاکمان ضد ایرانی فوران کنید که هر لحظه ماندنشان بر اریکه قدرت، فاجعه ی اندازه ناگرفتنی در همه ی عرصه های زندگی ملت ایران، مثل سینما رکس، چوبه ها دار و زندان و همین سوختن پلاسکو و پرپر شدن انسانها، تولید می شود.
فراموش نکنیم که مسئول این فاجعه و ایرانی کشی، فقط اسلامیون حاکم و همه دم و دنباله هایشان در بی بی سی و همچنین در به اصطلاح اپوزیسیون است که برای بزک کردن این حاکمان ضد ایرانی، توهم ایجاد می کنند
ای تفو بر شما ضد ایرانیان و ضد انسان های شریف و زحمت کش، تفو

احمد پناهنده
21 ژانویه دو هزارو هفده

www.apanahan.blogspot.com

۱۳۹۵ دی ۲۲, چهارشنبه

خبری که اکثریت ملت ایران را شاد کرد





 

خبری که اکثریت ملت ایران را شاد کرد

پیام مرُدن رفسنجانی در یک کلام شادی و شادمانی بود که در دلهای ملت ایران جاری گشت و خنده ای بود که از دل بر روی لبان ملت ایران، غنچه باز کرد.
مرگ یا از دست دادن همیشه در ادبیات ما و حتا جهان حزن آلود و غم انگیز بوده است. که صد البته از دست دادن مردان تاریخ ساز و ایرانساز برای ما ملت ایران بسیار گران و درد آور بوده و هست. مثل مرگ رضا شاه بزرگ و محمد رضا شاه ایرانساز و و و
ولی گاهی بعضی از مردن ها از زایش ها هم شادی بخش تر هسند و بقدری شیرین و گوارا هستند که غم های یک ملت را با خود می شویند و در چهرها فقط شادی جاری می کنند.
مثل مردن خمینی ضد بشر و ضد ایران وُ ایرانی و امروز رفسنجانی، قاتل ملت ایران و دو نخست وزیز نظام پادشاهی.
به معنی درست تر، اینگونه مردن ها سبب می شود که زندگی به مردمانی بی شمار برگردد. زیرا تا وقتی این جرثومه های فساد زنده هستند، زندگی دیگران را می کشند.
یعنی بودن آنها برابر با مرگ بیشمارانی است که تحت ستم آنها هستند و پایشان در زنجیر است.
پس خوشا به ملت ایران که نوزده دی ماه سال نود و پنج خورشیدی را به جشن و شادی نشستند تا در امتداد آن، عید و جشن بزرگشان را بعد از مرگ تمامی بزرگ عمامه داران و تمامیت حکومت اسلامی ِ ضد ایرانی، در جای جای ایرانزمین برگزار کنند.
و آن روز دیر نیست
باشد که بزودی غنچه خنده از دل، روی لب های ایرانیان در سر تا سر گیتی باز شود و ملت ایران با تمامیت جان و خردشان در مرگ آخوندهای جانی و حکومت ضد ایرانی ِ اسلامی در ایران، شاد شوند
به انید آن روز
احمد پناهنده
یلزده ژانویه دو هزار و هفده

۱۳۹۵ دی ۲۰, دوشنبه

محیط علم و دانش وفضیلت انسانی را با لاشه ی متعفن وضد ایرانی رفسنجانی، آلوده نکنید



محیط علم و دانش وفضیلت انسانی را با لاشه ی متعفن وضد ایرانی رفسنجانی، آلوده نکنید

بر من معلو نیست که چه نسبتی است آخوندهای عقب گرا و خرافه پرست و ضد علم و دانش را با دانشگاه انسان ساز و علم پرور؟
آخوندهایی که با علم و دانش بیگانه هستند که هیچ حتا ضد آن هستند چرا باید با حضورشان یا با لاشه شان، فضای مطبوع و خوش عطرش را آلوده کنند؟
بهتر این می بود که جسد متعفن و ضد ایرانی رفسنجانی در چاه ویل ِ خرافی جمکران یا در جوار همان بیگانه ای که در قم خفته است، چال می کردند که با آنها مانوس است و با آنها بزرگ شده است نه اینکه نام و نشان و هوای پاک دانشگاه علم پرور را با لاشه ی ضد ایرانی و ضد علمی اش آلوده می کردند.
فراموش نکنیم هنوز مردم تهران و حومه از بوی تعفن لاشه خمینی ضد بشر و ضد ایران و ایرانی در عذاب هستند.
پس یادتان باشد که خرافات پرستی و جهل پروری را با علم و دانش بیگانه است.
و اعتراف می کنم امروز بیش از هر روز دیگر برای محیط و فضای دانشگاه تهران که با دست پرتوان رضا شاه بزرگ و ایراندوست بنا شده است، غمگینم.
احمد پناهنده
ده ژانویه دو هزار و هفده.

۱۳۹۵ دی ۱۹, یکشنبه

هاشمی رفسنجانی مُرد





هاشمی رفسنجانی مُرد

بی شک همه ی ما یک روز به دنیا می آییم و یک روز هم می میریم و خاک می شویم. این یک قانون خدشه ناپذیر هستی است و راه فراری هم بر آن موجود نیست که بشود از مرگ رهایی یافت.
پس همانطور که زایش هر انسان سبب ساز خوشحالی می شود اما مرگش به همان نسیت، انسانها را محزون و غمکین می کند.
من اما در مرگ هاشمی رفسنجانی محزون و غمگین نیستم. زیرا با مُردن رفسنجانی، مرگ ستم گری را می بینم که بودنش هر روزه با مرگ چندین نفر ایرانی و غیر ایرانی همراه بوده است.
نه رفسنجانی بلکه همه ی جانیان حکومت اسلامی از صدر تا ذیل خبیثانی هستند که فقط مرگ و. نیستی و ویرانی را تولید می کنند.
پس خوشا به سعادت ملتی که هر روزه شاهد چنین مرگ هایی باشند که بودنشان فقط مرگ تولید می کند و مرگ پرستی را در جامعه رواج می دهند.
باشد که هر روزه ما خبر مرگ یک الی چند تن از این آخوندهای ستمگر و ضد ایرانی را بشنویم تا شاهد این باشیم که بزودی مرگ همه اینها را در جای جای ایرانی ببینیم. حتا اگر فیزیکی نباشد
به امید آن روز
حال به جرثومه های به اصطلاح اصلاح طلب و حامیان چپ کومنیسی اش از قماش توده ای و اکثریتی بگویید تا می توانند ماتم بگیرند و و صفحات روزنامه ها، چه کاغذی و چه الکترونکی را سیاه کنند و در ستایش و تفاوتش با باند خامنه ای جنایتکار از شخصیت شقاوت پیشه ی او قلم بزنند. اما باور دارم که ملت ایران در اکثریتشان از این مرگ خوشحال هستند.
زیرا باور دارند تا وقتی که زنده بود هیچ قدمی برای ایران و ملت ایران و سربلنئی و ارجمندی اش بر نداشت که هیچ بلکه با تمامی توش توانش برای اسلام ارتجاعی و مذهب سیاسی شده ی ضد انسانی شعیه، مایه گذاشت و عاقبت در این راه نه در راه ایران و منافع ملت ایران مُرد.

احمد پناهنده
هشت ژانویه دو هزار و هفده

۱۳۹۵ دی ۱۴, سه‌شنبه

سخنی با رئیس جمهور آینده آمریکا، دونالد ترامپ



http://217.218.67.233/photo/20150816/0f82df82-2cc9-42ab-b54d-960a825fd1b4.jpg
سخنی با رئیس جمهور آینده آمریکا، دونالد ترامپ

بسیار دلشادم که ملت با شعور آمریکا در یک انتخابات آزاد وشکوهمند، جامه ی اوباما نشان را از تن بیرون آوردند و دموکرات های حامی حکومت ضد ایرانی ِ آخوندهای اسلامی از کارتر تا اوباما و هیلاری کلینون را در سراسر آمریکا از خود دور کردند تا بوی تعفن سیاست خارجی شان که سرشار از نا امن کردن جهان برای مردمان و حمایت از تروریست ها و عقب مانده ترین حکومت های ضد انسانی بود، به گوش و دماغشان نرسد.
آفرینشان باد
اکنون که شما در بیستم ژانویه وارد کاخ سپید می شوید، انتظار هر ایرانی و ایرانیان بیشمار که مثل من می اندیشند، این است که از هرگونه مماشات با حکومت ضد ایرانی آخوندهای اسلامی در ایران دوری کنید و با سیاست های سخت گیرانه بر حکومت و سپاه و ارگان های سرکوبش در همه ی عرصه ها، فقط از ملت ایران دلجویی و حمایت کنید تا بتوانند در یک اعتراض و نارضایتی عمومی و بی هیچ خشنونتی، تحت رهبری شاهزاده رضا پهلوی، طومار ننگین این رجاله های بیگانه خو را از جای جای ایزانزمین در هم بپیچند و آنها را به همان جایی بفرستند که پدران عقیدتی شان در آنجا فقط جنایت و کشتار و بربریت کردند.
به معنی دیگر برای عبور از نا امنی جهان، در پی سیاست های خارجی ِ ویرانگر و فاجعه بار اوباما، بهترین راه ممکن، مهار همه جانبه روسیه متجاوز و درنده خو و تنگ گرفتن هر چه بیشتر ِ حکومت ضد ایرانی آخوندهای اسلای حاکم بر ایران است.
به عبارت روشن تر، هرجا که نا امنی و درنده خویی و مخالفت با ارجمندی دموکراسی در جوامع آزاد نمود پیدا می کند، این دو حکوت ضد انسانی آنجا حاضر هستند و آماده هستند با کشتار مردمان بی دفاع و ویرانی کشورها، منافع جهان آزاد و بویژه منافع ملت ایران را به خطر بیاندازند .
عمل بسیار ننگین و درنده خویی که در سوریه در بی عملی اوباما انجام دادند و ملت سوریه و خاکش را به توبره کشیدند.
یادتان باشد و یادمان باشد که نه روسیه قابل اعتماد است و نه حکومت ضد ایرانی آخوندهای اسلامی. هر دو ضد منافع ایران و آمریکا و جهان آزاد هستند
پس برای مهار همه جانبه ی روسیه باید ابتدا بر سر مار در ایران کوبید تا شاهرگ سازمان ها و گروه های تروریستی در جهان قطع شود.
و این کوبیدن یعنی تنگ و سخت گرفتن آخوندهای ضد ایرانی و گذاشتن پا بر گلوگاه تنفسی شان و همزمان حمایت همه جانبه از ملت اایران و در راسش شاهزاده رضا پهلوی است.
مطمئین باشید ملت ایران در اکثریتشان دوست ملت آمریکا هستند و با سرنگونی حکومت ضد ایرانی آخوندهای اسلامی، آمریکا در کنار اسرائیل ایران را مثل گذشته با خود در پیشبرد امنیت خاورمیانه و پاسداری از منافع جهان آزاد با خود همراه خواهد داشت.
به امید آن روز
احمد پناهنده
سوم ژانویه دوهزار و هفده
www.apanahan.blogspot.com

۱۳۹۵ دی ۱۲, یکشنبه

نوروز ما کجاست؟






نوروز ما کجاست؟
دیشب در شادی مردمان جهان چه مسیحی و چه غیر مسیحی که شب ژانویه را شاد بودند و به جشن نشستند، با آنها، همراه و شاد بودم اما همزمان در عمق این شادی با خود زمزمه می کردم:
که نوروزا
ترا با همه ی قدمت و شکوهمنده ایت، دوست دارم
هرچند امروز در دستان بیگانه صفتان اسیری و چنگال بر رخ بهاروشت کشیدند و بر تو و سرور مردمان پارسی زبان در قلمرو جغرافیایی ایران و حوزه فرهنگ ایرانی ِ کشورک های دیگر که به زور و ستم از تن ایران، تکه جدایی، جدا کردند؛ غبار غم و ماتم افشاندند اما باز تو پیروزمندانه از هر رمانی رخ گشودی و در قلب ما پارسی زبانان ایران و غیر ایرانی، بهار و تازگی و روشنایی و رنگارنگی گلهای بوستان ایران را غنچه باز کردی و در چشم عاشقان تو گلستان کردی.
باور داریم که هیچ جشن و سروری به زیبایی تو چه در عرصه ی طبیعت که بهار را می زایی و چه در عرصه فلسفه و منطق که با اعتدال ربیعی همراه است و در زایش تو، شب و روز با هم برابر می شوند تا برابری انسان را در همه ی عرصه ها در گوش جهانیان ترانه بخواند، نبوده و نیست و نخواهد بود.
سال نو مسیحی یا روز ژانویه چنین عمق و غنایی در عرصه طبیعت و فلسفه و منطق ندارد. بلکه یک امر قراردای است که هر سال در ثانیه یکم بعد از نیمه شب ِ اخرین شب دسامبر که روز اول ژانویه آغاز می شود، جشن گرفته می شود.
نه با بهار و نوزایی همراه است و نه به برابری شب و روز و برابری انسانها کاری دارد. بلکه در دل زمستان سیاه، آنجا که نور بر تاریکی غلبه می کند و در فرهنگ ما ایرانی ها، شب چله یا به زبان سریانی شب یلدا است، به تقلید از فرهنگ ایران، هم کریسمس و هم شب ژانویه را در حول و حوش شب یلدا برگزار می کنند.
بگذریم
پس در اینجا با همه هستی و دل و جانمان به تو می گوییم:
ما ایرانیان که در طول تاریخ کهنسال ایرانزمین تو را شکوهمندانه جشن می گرفیتم، بعد از عبور از این نکبت تاریخی و بیگانه صفتی که در جای جای ایرانزمین حاکم است، دوباره تو را بالابلندتر از هر زمان بر کاهکل و سقف جهان، در ایران جغرافیایی و ایران فرهنگی جشن خواهیم گرفت
به امید آن نوروز همیشه پیروز و دلفروز
احمد پناهنده
اول ژانویه دوهزار و هفده