۱۳۹۶ دی ۱۰, یکشنبه

شب ِ ژانویه ی رهایی ملت ایران کلید خورده است




Kein automatischer Alternativtext verfügbar.
شب ِ ژانویه ی رهایی ملت ایران کلید خورده است

می، در ساغر وُ ساغر در دست
به لبی تر نماییم، همگی گردیم مست
رخ ِ ایران ببوسیم و بغل، مادر را
شوق ِ دیدار ِ وطن این دلمان را سرمست

امسال برای ما غربت نشینان و جلای وطن کرده ها، شب ژانویه را لطفی دیگر است و می توانیم با ملت ایران شاد باشیم که خیزشی را کلید زدند که می روند، روزهای روشن و شادی سالار را به ایران برگردانند.
اعتراف می کنم که.هر سال در این روزان و شبان ِ قبل از فرا رسیدن ِ شب ِ ژانویه، احساسی عجیب و غریب در من، مرا بی تاب می کند و جسم و جانم را به آن سوی، که سرای عشق بود و ُعاشقی بود
به پرواز ، بال می گشود
و در شب های طولانی ِ سرد وُ سیاه
در محفل ِ گرم ِ دوستان و رفیقان ِ دیارم
چهره ای گلگون از شراب ِ ارغوان، نقش می زند.

شب هایی که شب ِ چله را شمع فروزان می کردیم
و شرابی در جام
کام را شیرین
و گونه ها را انارگون
سرخ و شاداب نقش می زدیم
و تنمان را به حرکتی رقصان
چون شادمان عروسان
تکانی از دل می دادیم.
زیرا دلمان خوش بود
که امنیتی
سفره ای
سازی
آوازی
و حالی بود
و شوق از هر سویمان
ذوق ِ زنده بودن را در ما جوان می کرد
و جوان می شدیم برنا تر از روز قبل
شبان ِ ما در شور ِ مستی
در هستی ِ عشق ِ شرابگون
در شادمانی ِ کنسرت ِ قورباغها
همراه ِ نیلوفر ِ نشسته بر آب ِ تالاب ِ دیار
چون غزل خوانان ِ شب های ِ مستی
در زیر نور مهتاب
شاداب عبور می کرد
و روزان ما چون بهاران ِ شادمان
در جویباران
همسایه ی آبشاران می شد
و کوهساران را از شقایق زاران و لاله زاران سیراب می کرد
و برنجزاران را با عطر ِ معطر ِ گلبرگ ِ سبز ِ چای، در چای زاران پیوند می زد.

آه چه شب هایی و چه روزهایی آنچنان شاداب گذشت وُ گذشت طوری که در این دیار ِ غریب، آن شادمان روزان و شبان را آه می کشیدیم و می کشیم.
و اعتراف می کنم که امشب من، بعد از سالیان طولانی، بسیار خوشحال و دلشادم که آن روزان و شبان، آرام آرام پنچره ها و دروازه های بسته شده بر روی شادی و شادمانی را باز می کنند و با هجومشان، غم و ناله و گریه و عزا و مصیبت را به همانجایی می فرستند که از آنجا آمده است.
آری
باز شب های شادی و سرمستی فرا می رسد
شب هایی که سری به میخانه می زدیم
و چهره ها را چون شراب ِ ارغوان، گلگون می کردیم
و مست در دست
جام ِ باده
با پای ِ پیاده
راهی ِ دریا می شدیم
و با نسیم ِ آب
چون صدف شاداب می گشتیم
سحرگاهان سفره ی صبحانه را در باغ ِ سبز ِ پر گل پهن می کردیم
و چون زنبورهای عاشق از گلها شهد می نوشیدیم
و مثل پروانه ها
پرواز می کردیم
در کنار ِ یار در گلزار
گل می شدیم و یکدیگر را پیکر می بوییدیم
و دیوانه می گشتیم
آتش می گرفتیم و رقصان و جانانه می شدیم
شور و شیدایی و رسوایی
درد را از جانمان بدر می کرد
و غم را بیگانه می شدیم
و تن ِ گلبرگ ِ گل را در آن شب های ِ شور و شراب، بستر خود می کردیم
و نور مهتاب
چراغ ِ خواب ِ ما می شد

آری
و آن شب
شب ِ من و شب همه ی خسته دلان است
آن شب، شب ِ شراب ِ ارغوان است
آن شب، شب ِ مستی و شوریدگی ِ جان است
آن شب، شب ِ دیدار ِ رخ ِ یار و بوسه از لب ِ تبدار است
آن شب، شب ِ شادمان ِ شاداب است که بر افتادن شب را به نگاهی درانتظار ِ شادی، سحر می کنیم
و باز اعتراف می کنم که من امشب بسیار خوشحال و دلشادم که ملت سرفراز ایران با خیزش سراسری شان، می روند تا به به خویشتن خویش ایرانی شان پیوند بخورند و دوباره شادی و شادمانی و خنده و رقص و رعنایی را به ایران برگردانند که سالها در دست مشتی گریه صفت و ناله خو اسیر شده است.


احمد پناهنده ( الف. لبخند لنگرودی )

۱۳۹۶ دی ۹, شنبه

پیام مردم ایران در خیزش سراسری





Bild könnte enthalten: eine oder mehrere Personen und Menschenmasse

پیام مردم ایران در خیزش سراسری

در یک کلام پیام مردم ایران، در خیزش سراسری، گره خوردن به خویشتن ِ خویش ِ ایرانی و بازگشت به نظام پادشاهی و پاسداشت ِ خدمات ِ خاندان پهلوی و دو پادشاه بزرگ ایرانساز است.
هرچند این خیزش، نطفه اش در اعتراض به فساد و گرانی و بیکاری، بسته شده است اما هدفمند به سمت شعارهایی رفت و می رود، که نشان می دهد ملت ایران در طی این چهل سال حکومت دروغ، و نیروه های به اصطلاح اپوزیسیون ِ دروغین تر و همکار و یار و غار همین حکومت دروغ، بیدار شده اند و دیگر دروغ و رهنما زدن به چپ و بعد به راست پیچیدن، هیچ کاربرد و اثری ندارد.
دیروز گفته بودم که به دروغ، شیخ ابله ای بنام شیخ حسن را باد کردند و چندین میلیون رای بنام او نوشتند و نیروهای چپ در همه رنگش برایش رقص عنترگونه کردند و انگشت رنگین نشان دادند تا به دروغ بگویند، مردم، طرفدار همین جانیان حاکم در حکومت اسلامی هستند، اما امروز این دروغ شان با شعار مرگ بر روحانی در جای جای وطن، افشا شد که این شیخ ابله جز طیف آخوندهای خونخوار و عمله هایش، جایگاهی میان ملت ایران ندارد.
نه این شیخ ابله بلکه همه ی شیوخ دانه درشت از سید علی گرفته تا جنتی و خاتمی و موحدی کرمانی و رئیسی و و و، هیچ جایگاه و پایگاهی در میان ملت ایران ندارند.
حال بگذارید هم حکومت اسلامی بر سرش بزند و هم اپوزیسیون چپ در همه رنگش
زیرا بارها گفته ام و نوشته ام که این دو طیف سرنوشتشان به هم گره خورده است و نابودی یکی، دیگر را هم نابود می کند.
مثل دیروز که مجاهدین ِ تروریست ِ ضد ایرانی، سرنوشت خودشان را به سرونشت ِ صدام حسین متجاوز و ضد ایرانی گره زده بودند.
و عجبا که امروز، مشتی افراد بی مقدار و عمله ی همین حکومت اسلامی از موضع اپوزیسیون، شعارهای ملت ایران را در خیزش سراسری، شعارهای انحرافی زوزه می کشند و یا می گویند ملت ایران جوگیر شده است.
خوب توجه کنید به این پارگراف:
" شعار «رضا شاه،‌ روحت شاد»‌ شعاری انحرافی و به شدت خطرناک است. «رضا شاه» وجود ندارد، نمی‌توان او را زنده کرد، نمی‌توان او را به قدرت بازگرداند اما در شرایط خاص می‌توان «بدیل»‌ او را ساخت و به ملت قالب کرد.
چنانچه کسی تمایلی به «رضا پهلوی» دارد، چرا شعار در حمایت از وی نمی‌دهد؟ آیا تعارف دارد؟ چرا آدم حی و حاضر و زنده را ول کرده و به مرده می‌چسبد؟"
عجب
ترس از سقوط ِ حکومت اسلامی که شاخ و دم ندارد
ما در پاسخ می گوییم، عجله نکنید، همین امروز در قم شعار دادند:
ای شاه ایران
برگرد به ایران
خب دیگر چه جوری فریاد کنند تا عمله ای مثل تو بفهمد؟
تازه، ملت ایران شعار ِ
رضا شاه، روحت شاد را
روبروی مسجد ِ گوهر شاد مشهد دادند که می خواستند، با این شعار پیامی قابل فهم به آخوندها و عمله هایی مثل تو بدهند.
حال تو بگو این شعار انحرافی است
مردم ایران در جای جای ایران فریاد زدند:
ایران که شاه ندارد
حساب و کتاب ندارد
معنی اش به روشنی این است که ملت ایران، یک نماد و یا چشمی می خواهند که نگهبان ایران و چشم ِ حساب و کتاب ملت ایران باشد.
یعنی نظام پادشاهی
یا شعار می دهند:
"چه اشتباهی کردیم، که انقلاب کردیم"
معنی اش این است که کار پدران و مادران ما اشتباه بوده است. و نظام پادشاهی برای ملت ایران بهترین و ایرانی ترین نظام بوده و هست.
و از وقتی که این نظام سقوط کرد، ایران و ملت ایران در تمامیتش سقوط کردند.
حال باز تو بگو این شعار انحرافی است
مردم ایراندوست رشت شعار می دادند:
" می میریم، می میریم، ایران وُ پس می گیریم"
معنی این شعار هم بسیار روشن است و مردم پاک سرشت رشت می خواهند بگویند و یا این پیام را برسانند:
که چهل سال است ایران را اشغال و ملت ایران را اسیر کردند. حال زمانش فرا رسیده است که حتا با هزینه کردن جانمان، ایران را پس بگیریم و ملت ایران را از اسارت نجات دهیم.
شعارهای مرگ بر دیکتاتور
مرگ بر خامنه ای
مرگ بر روحانی
جمهوری اسلامی نمی خواهیم
هم بسیار واضح است و نیازی به تفصیر ندارد
و راستی از چی می ترسید که هرگاه ملت ایران بلند می شود، شماها ماهیت پلید خودتان را نشان می دهید و زیر چادر همین حکومت اسلامی خیمه می زنید؟
یادمان باشد و فراموش نکنیم که اگر این خیزش سراسری را سرکوب کنند، فکر و خواسته ملت ایران، سرکوب شدنی نیست.
در نوشته ی بعدی بیشتر توضیح خواهم داد

احمد پناهنده
برلین
30 دسامبر ِ 2017

۱۳۹۶ آذر ۱۹, یکشنبه

از سیاست ِ مشت ِ آهنین ِ پریزیدنت ترامپ حمایت کنیم




Bild könnte enthalten: eine oder mehrere Personen und im Freien

از سیاست ِ مشت ِ آهنین ِ پریزیدنت ترامپ حمایت کنیم

اگر تا دیروز مماشات گران اروپایی و دیگران، برای پر کردن کیسه ی خود از خون و چرک ملت ها، با گشاده دستی به آدمخوران حاکم در این ممالک امتیاز می دادند تا هرچه بیشتر از ملت ها بدوشند، امروز دیگر این سیاست های مماشات گرایانه به بن رسیده و رنگ باخته است.
پافشاری بر این سیاست می تواند منطقه خاور میانه را به آتش بکشد تا از شعله هایش جهان و جهانیان را بسوزاند.
راه حل چیست؟
بارها گفتم و نوشتم که راه حل مبارزه با تروریسم و رژیم های حامی تروریست و توسعه طلب و انسان کش، مشت آهنین است.
به این معنی که این جانوران آدمخوار که بر شانه های افراد بی سواد و نادان و جاهل سوار شده اند، فقط زبان زور می فهمند و بس
کافی است نگاهی به سیاست های مخرب و ویرانگر کارتر و اوباما در ایران و سایر کشورهایی که تروریسم و انسان کشی، به اصل اولشان تبدیل شده است، توجه کنیم تا میزان مخرب بودن اینگونه سیاست های مماشات گرانه و امتیاز دادن ها را فهم کنیم.
بنابراین باور دارم و با صدای رسا فریاد می زنم که امروز و این روزها هر گونه مخالفت با سیاست های دوران ساز پریزیدنت ترامپ، حمایت از تروریسم و و خیمه زدن در اردوگاه آدمخواران و ویرانگران ِ نظم جهانی است.
سیاست ِ اورشلیم پایتخت، اسرائیل را باید از این دیدگاه تحلیل کرد که هیچگاه نباید به تروریست ها و حامیان تروریست که چپ های متصل و منفصل در جهان هستند، امتیاز داد و داد و قال و ناله هایشان را جدی گرفت و پشیزی برایشان ارزش قایل شد.
زیرا چپ هی متصل و منفصل تا امروز نشان داده اند که نه تنها ارزشی برای ملت خود و منافع ملی شان قایل نیستند که هیچ بلکه امروزه در اردودگاه جنایتکاران علیه بشریت لانه کرده اند و در همه جنایات آنها شریک و همدست هستند.
دیروز در مقابل این طیف چپ که از مرسی تروریست دفاع می کردند، به تنهایی سینه سپر کردم و از ژنرال السیسی دفاع کردم که باید با مشت آهنین، ملت مصر را از آدمکشان اخوان المسلمین نجات دهد و مشاهده گر راهی نباشد که روشنفکران طرفدار بربریت در ایران برای آدمکشان اسلامی از نوع شیعه ی اثناعشری فراهم کردند.
امروز هم می گویم که با سیاست های مشت آهنین پریزیدنت ترامپ موافق هستم که به وعده های انتخاباتی اش عمل می کند و می رود تا با این سیاست، نظم نوینی را در خاورمیانه و جهان ایجاد کند.
با این توضیحات باید تمام عیار از سیاست ِ اورشلیم، پایتخت اسرائیل که پریزیدنت ترامپ رهبری اش را به عهده دارد، حمایت کرد و پشیزی هم به حرف های صد من یک غاز تروریست ها و چپ های حامی جنایتکاران علیه بشریت قایل نشد
چنین باد

احمد پناهنده
یازده دسامبر 2017