۱۳۹۴ تیر ۴, پنجشنبه

راه حل مشکل ایران، فقط تغییر حکومت اسلامی است





راه حل مشکل ایران، فقط تغییر حکومت اسلامی است

دیگر بس است حفظ حکومت اسلامی به هر شکل و تحت هر شرایطی
این موضوع را قبل از هرکسی باید پریزیدنت اوباما باور کند که حفظ حکومت انسان کش و تررویست پرور حکومت اسلامی به هر شکلی دیگر ممکن نیست.
هرچند سخت است این باور برای آقای اوباما
اما باید بپذیرد که در استراتژی سیاست خارجی اش مرتکب خطای فاحش و اندازه ناگرفتنی شده است که این خطا نه فقط امنیت خاورمیانه و بویژه ایران بلکه امنیت جهانی و حتا آمریکا را با خطر مواجه کرده است.
آقای اوباما باید بداند که ریشه ی این نا امنی را پیشکسوت ایشان، آقای کارتر سبب شده و آن را آب داده و وحوشان اسلامی را، با کمک همه جانبه اش، در ایران حاکم کرده است.
بنابراین خرد و و دانش و وجدان انسانی و بشری برای برقراری امنیت جهانی حکم می کرد که ایشان در مقام قدرتمندترین فرد جهان، آرام آرام از حکومت اسلامی در ایران و همه ی حکومت های مرتجع دیگر اسلامی در خاورمیانه فاصله بگیرند تا با حمایت از جنبش مردمی ملت ها، عرف حاکم شود و دین و مذهب به خصوصی ترین عرصه ی زندگی انسانها رجعت کند.
اما ایشان شوربختانه تا امروز، نه اینکه این عمل خردگرا و سرشار از فضیلت و ارجمندی انسانها را انجام ندادند بلکه سعی کردند و می کنند از عقب مانده ترین و تروریست پرورترین حکومت ها و احزاب در خاورمیانه حمایت کند.
نمونه اش حمایت تمام عیارشان از اخوان المسلمین و مرسی در مصر است و با اینکه مردم مصر به حمایت از ژنرال الیسیسی، مرسی را گوش مالاندند، آقای اوباما اول این جنبش و حرکت مردمی مصر را محکوم کرد و نشان داد در سرفصل های تعیین کننده، در کنار عقب مانده ترین نیروها قرار می گیرد.
در رابطه با سوریه و بشار اسد ایشان با سیاست بسیار ضعیف و مماشات طلبانه، دست اسد را در سرکوب و بمباران ملت سوریه باز گذاشت و حتا از جنایت ضد بشری اسد در کشتار جمعی بوسیله گازهای شیمیایی، چشم پوشید.
و امروز می بینیم این سیاست مماشات طلبانه چقدر قربانی از ملت سوریه گرفت و کماکان می گیرد.
حال پرسش اینجا است
اگر بعد از مشخص شدن حمله ی شیمیایی اسد علیه ی ملت سوریه، اوباما طبق هشدارش، قانونن و با اجماع جهانی، حمله ی نظامی جهت تنبیه و یا ساقط کردن حکومت اسد می کرد، اینقدر کشته و ویرانی و آوارگی به جای می گذاشت؟
آیا ملت سوریه را درگیر یک جنگ خانمانسوز داخلی می کرد؟
و این در حالی است که اکثریت ملت سوریه برای نجاتشان از کشتار و سرکوب اسد، به حمایت تمام عیار بین المللی چشم دوخته بودند.
آشوب و نا امنی در یمن و سهل انگاری اوباما در نادیده گرفتن مداخله ی حکومت اسلامی در ایران، سبب شده است که یک جنگ داخلی بر کشور یمن تحمیل شود و دامنه ی نفوذ اسلامیون ایران را تا حیات خلوت عربستان بسط دهد.
بطوریکه عدم مسولیت ایشان در مقابل مداخله ی اسلامیون در ایران، باعث شد یک ائتلاف عربی شکل بگیرد که غیر مسولانه زیرساخت کشور یمن را نابود و غیر نطامیان را بمباران کند.
در عراق وضع بدتر از هر زمان دیگر است. بطوریکه یک گروه تروریستی و آدمکش بی هیچ مانعی تا دروازه ی بغداد جلو آمده است و بسیارانی از مردم عراق را بطرز فجیعی کشته اند که هیچ حتا دست حکومت اسلامی و نفوذ نظامی اش را در جای جای عراق بازتر کرده است.
بی هیچ گفتگو و اما و اگر، از نگاه من این همه فجایع و کشتار و ناامنی فقط و فقط با سیاست بغایت ضعیف و مماشات گرایانه ی اوباما امکان پذیر بود که دل در گرو عقب مانده ترین گروه ها و سازمانهای تروریست در منطقه و جای جای دنیا داشت.
و امروز ایشان به جای اینکه این یک سال و اندی از ریاست باقی مانده اش بر کاخ سپید را، برای جبران سیاست های مماشات طلبانه و ویرانگرانش در همه ی عرصه ها بکار گیرد، تمامی هست و نیستش را در قمار نزدیکی به حکومت ضد ایرانی و انسان کش اسلامی در ایران گره زده و ساده لوحانه دنبال توافق با حکومت آخوندهای مرتجع اسلامی در ایران است.
اما برای ثبت در تاریخ، هم در گوش ایشان و هم در گوش جهان فریاد می زنم که حکومت آدم کشان اسلامی در ایران طبق مرام و عقیده ی اثناعشری شان، به هیچ توافقی پایبند نبودند و نیستند و نخواهند بود.
به این معنی وقتی مشکلات امروزه شان را حل کردند، با گام های محکمتری به سمت ویرانی بیشتر ایران و جای جای جهان پیش می روند و بعد وقتی از آنها پرسش می کنید که چرا توافق را رعایت نمی کنید؟
مثل خمینی ضد ایران و ایرانی در کمال پررویی و دهن کجی به تاریخ می گویند، خدعه کردیم.
پس راه حل خردگرا چیست؟
به باور من تنها راه حل امروز منطقه ی خاورمیانه و حتا امنیت جهانی، تغییر حکومت اسلامی در ایران است.
به این معنی که جهان آزاد باید تمام عیار بین ملت ایران و حکومت اسلامی آخوندها، ملت ایران را انتخاب کنند که در اکثریتشان حکومت اسلامی را قبول ندارند که هیچ حتا آنها را ایرانی نمی دانند. هرچند شناسنامه ایرانی دارند.
و مطمئن باشند ملت ایران در اکثریتشان دل در گرو شاهزاده رضا پهلوی و نظام پادشاهی دارند و نسل جدید امروزه همه ی تلاششان را می کنند تا اشتباه پدران و مادرانشان را جبران کنند و ایران و ملت ایران را به ادامه ی پیشرفت دوران پهلوی سنجاق کنند.
زیرا به این نتیجه رسیدند که گروه ها و سازمان ها و احزاب به اصطلاح سیاسی اسمن موجود، همه شان دل در گرو حکومت اسلامی در شکل های مختلف دارند.
یعنی سرنوشت خودشان را با حکومت اسلامی گره زده اند.
برای همین امروز هیچ جایگاهی بین مردم ندارند.
بنابراین به خوبی می دانند که سقوط و یا تغییر حکومت اسلامی به دست ملت ایران و با حمایت جهانی، سقوط فکری و نابودی خودشان هم هست. از این جهت در هر تندپیچی، تمام عیار به جای اپوزیسیون، نقش پوزیسیون حکومت اسلامی را بازی می کنند و به ملت ایران آدرس عوضی نشان می دهند.
با این توضیحات باید بگوییم که ما در ایران غیر از هواداران پادشاهی و ملت ایران در اکثریتش، نیروی مخالفی نداریم. بلکه همه کم و بیش از جنس همین حکومت اسلامی آخوندها هستند که به جرئت می توانیم بگوییم که مورد تنفر ملت ایران هستند.
حال پرسیدنی است که چرا باید اوباما دنبال توافق با حکومت اسلامی آخوندها باشد؟
آیا پسنددیده تر نیست که ایشان در کنار ملت ایران قرار بگیرند و با فشار هرچه بیشتر به حکومت ضد ایرانی آخوندهای اسلامی، خیزش عمومی ِ در پیش ملت ایران را حمایت کنند؟
یادشان باشد که وزیر خارجه شان در دور اول ریاست جمهوری، خانم کلینتون در خیزش ملت ایران در سال 88 علیه ی تمامیت حکومت اسلامی با پرداخت بیش از 20 میلیون دلار به نوکیا، عملن به حمایت از آدمکشان اسلامی برخاست و پشت ملت ایران را خالی کرد.
کاری که همسرش در زمان ریاست جمهوری اش با خانم آلبرایت علیه ملت ایران و تاریخ ایران اقدام کرده بودند.
یعنی در واقع دموکرات ها در آمریکا نشان دادند که ضد ارجمندی و فضیلت انسانی ملت ایران و تاریخ ایران هستند
بنابراین امروز اوباما مسئولیت بسیار سننگینی برای جبران ظلم و ستم و توهین به ملت و تاریخ ایران دارد که حزب متبوعش و پیشکسوتانش در حق آنها مرتکب شده اند.
و مطمئن باشند که ملت ایران هیچگاه این همه ظلم و ستم و توهین به خود و تاریخشان را بر هیچ کسی نخواهند بخشید.
و زود یا کمی دیرتر حکومت اسلامی آخوندها را به همان جایی می فرستند که دموکرات ها در آمریکا به سردمداری کارتر، آنها را نبش قبر کردند.
با این توضیحات می خواهیم به اوباما هشدار بدهیم که مبادا با سیاست مماشات گرایانه و توافق آبکی با آخوندها، ننگ و نه آفرین و تنفر ملت ایران را برای همیشه در پرونده سراسر سیاهشان سنجاق کنند.
بلکه بهتر این است که حکومت یاغی و ضد ایرانی آخوندهای اسلامی را با یاری ملت ایران سرنگون کنند و اندکی ظلم و ستمی که تا کنون به تاریخ و ملت ایران کردند، جبران نمایند.
و یادشان باشد جهان آزاد و در راسش آمریکا به ملت ایران بسیار بدهکار است.

احمد پناهنده

۳ نظر:

  1. جناب پناهنده
    چند لحظه پیش مقالۀ شما رادراطلاعات دربارۀ مسعود لقمان خواندم. درآنجا به من اتهام بی اساس زده اید که مسئول دستگیری لقمان به خاطر مقاله ای درپاسخ ادعاهای بی اساس میرفطروس بوده ام. این نهایت بی مسئولیتی شماست که چنین اتهام بی اساسی را به من وارد کرده اید. شما که از سیر وپیاز مسائل ایران درهر مناسبتی سخن به میان میآورید، حتماً با اطلاع بوده اید که آقای لقمان را در تظاهرات سال 1388 درخیابان ودرحالی که مشغول تهیۀ گزارش برای روزنامک بود، دستگیرکرده وسپس به حیات روزنامک هم نقطۀ پایان گذاشتند. شما باوجودی که از طریق ایمیل با من درتماس مداوم بوده و بطور مرتب عنوان مقاله هایتان را ارسال میکردید، حق بود تااگر از اصل ماجرا نیز بی خبر مانده بودید، دراین مورد قبل از اقدام به تهمت ناروائی این چنینی بامن تماس میگرفتید. این عمل شما نشان از نهایت بی پایگی ادعاهایتان درمورد تظاهر به هویت ایرانی بودنتان دارد. علی کبیری

    پاسخحذف
  2. درود بر شما آقای کبیری گرامی
    نمی دانم منظورتان به کدام مقاله است؟
    من اما وقتی روزنامک هنوز بسته نشده بود، گاهن در باره جشن ها و سرورهای نیاکانمان آنجا قلم می زدم
    اما به خوبی در یاد دارم که آقای مسعود لقمان به دلیلی موهوم دستگیر شده بود
    من اما یادم نیست مقاله ای در محکومیت شما و یا اینکه شما مسبب دستگیری ایشان بوده ایذ، قلم زدوه باشم
    بسیار خوشحال و دلشاد می شوم، آن مقاله را برایم بفرستید که نوشته اید در اطلاعات چاپ شده است
    حتمن اگر اشتباهی کرده باشم بی هیچ درنگی از شما پوزش خواهم خواست
    ایمیل آدرس من

    leilakoo150@yahoo.de

    پاسخحذف
  3. بادرود متقابل به شما
    بخشی ازمقالۀ مورد بحث شما درمورد اینجانب در وبسایت اطلاعات به نشانی زیر قابل دسترسی است.
    http://www.ettelaat.net/10-juni/news.asp?id=47867
    به این مضمون:

    « می گویم پاراگراف پایین را بخوانید!
    " در اين بين، يک علامت سئوال در پيش روی هر متفکری ظاهر ميشود وآن اينست که پس چرا عده ای از عوامل مدافع سلسله پهلوی هنوز در داخل ايران به فعاليت آشکار مشغولند؟ مگر نه آنست که رژيم جمهوری اسلامی خصومتی پايان ناپذير با اين گروه دارد؟ پس چرا عوامل اين گروه اينقدر آشکار و بی پروا بکار تبليغ سلطنت در داخل ايران پرداخته و رژيم ضد سلطنتی جمهوری اسلامی که حتی از سايه خودش هم وحشت دارد و به صغير و کبير مظنون بوده و هر حرکت حق طلبانه ای را به توطئه امپرياليسم آمريکا پيوند ميدهد، وجود اين گروه سلطنت طلب وابسته به آمريکا را چنين پذيرا شده است؟"
    این نوشته مربوط به فردی هرزه نویس بنام کبیری است که نوشته اش در گویا نیوز منتشر شده است.
    از این واضح تر می شود از جلاد خواست که مخالف فکریشان را نابود کند؟
    به این هرزه نویس باید گفت یکبار دیگر پیوندتان با همین خونریزان حاکم مبارک باد »

    نشانی مقالۀ اینجانب در گویا در نشانی زیر قابل دسترسی است:
    http://news.gooya.com/politics/archives/2009/03/085718print.php

    لطفاً مقاله را مطالعه نموده وبفرمائید کجای آن چنین سخنانی گفته بودم. درمورد آقای لقمان هم اینکه ایشان را درتظاهرات کارگری درحالی که مشغول تهیۀ رپرتاز بود، دستگیر کردند. شما مختارید طرفدار اندیشۀ میرفطروس باشید. ولی توجه کنید که ایشان برخلاف انتقادهای بی پایه اش به شخصیتهای تاریخی که گرفتار مخمصه شده بودند، درماجرای فعالیتهای جمهوری آخوندی، از آمریکا میخواهد تا ایران را بمباران اتمی کند!! آیا چنین فردی قائم به ذات خودبوده وآدمی میهن پرست محسوب میشود؟ کتب تاریخی نامبرده نیز دارای ارزش پژوهشی نیستند چون بدون منابع ومآخذ مطالب راسرهم کرده وتحویل خواننده میدهد. باعرض احترام به شما که بعضاً درمورد ملاها در فیسبوک باهم هم عقیده و درتماس بوده ایم. البته دیگراز فیسبوک به علت عدم ایمنی استافاده نمیکنم.

    پاسخحذف