۱۳۹۱ آبان ۱۴, یکشنبه

در آوردن مجاهدین از لیست تروریستی، تروریست را تبرئه نمی کند




در آوردن مجاهدین از لیست تروریستی، تروریست را تبرئه نمی کند

بی هیچ گفتگو سازمان مجاهدین چون چریکهای فدایی، نطفه شان در ترور بسته شد. با ترور قد کشیدند و ترور را در جای جای وطن و حتا خارج از وطن خشم و کینه باریدند و خون جاری کردند.
اینکه بعضی از کشورها چنین سازمانهایی را فقط به خاطر منافع خود و امتیاز گرفتن از دولتی آنها را در لیست تروریستی می گذارند و بعد برای فشار بیشتر جهت کسب امتیاز بیشتری، آنها را از لیست خارج می کنند، هیچ تغییری  در ماهیت تروریستی این سازمانها از نظر ملت ایران نمی دهد.
زیرا اگر این کشورها چند تن از شهروندان و یا مقاماتشان توسط این سازمانها ترور شدند، باید بدانند ملت ایران و شهروندانش بهای گزافی از ترور کور و آدمکشی شان پرداختند.
یا اگر این کشورها به دلیل کشته شدن چهار یا پنج تن از شهروندانشان، سازمان مجاهدین را بیش از یک دهه مجازات کرد، باید بفهمند و بدانند که ملت ایران تا پایان تاریخ این سازمان ها را در حافظه تاریخی شان مجازات و محکوم و از خود و از جای جای وطن ترد کرده اند.
مگر اینکه در مقابل ملت ایران زانو بزنند و زمین ادب را ببوسند و رسمن از ملت ایران پوزش بخواهند و گذشته تاریک و انسان کشی شان را محکوم و ترد کنند.
اما آیا می شود چنین انتظار خردمندانه و انسان گرایی را از این سازمانها منتظر شد؟
به نظر من، با شناختی که از این سازمانها دارم باید با صراحت بگویم خیر
زیرا بر این باورم انها فرزندان ایدئولوزیک ِ ترور هستند و سنگ بنای سازمانی و نظری شان بر ترور و حذف قرار گرفته است.
نمونه همین سازمان چریکهای فدایی است که پس از انشعابات متعدد و حتا بعضن تجدید نظر در افکار و حرکت انسان کشی و تروریستی شان در گذشته، هنوز بنیاد گذاری ترور و ژاندارم کشی در ایران متمدن را تحت عنوان " سیاهکل "، روز زاده شدن ترور و تروریست را جشن می گیرند.
سازمان مجاهدین هم هیچگاه از ادم کشی و ترور کور ِ خود انتقاد نکرده است که هیچ. حتا بعد از غائله بهمن سیاه 57 ترور و ایرانی کشی را در ابعاد گسترده تری ادامه داد و این سرباز کشی و ایرانی کشی را به خاک عراق کشانید و با پشتیبانی صدام ِ ضد ایران و ایرانی، بیشماری از ایرانیان را قتل و عام کرد.
بنابراین با این نگاه از نظر من، بیرون آوردن این سازمان از لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکآ، اتحادیه اروپا و کشور کاناد، هیچ تغییری در ماهیت ترورسیتی این سازمان نمی دهد و  از نظر و نگاه  من این سازمان و سازمان چریکهای فدایی در همه طیفش سازمانهای ترورسیتی هستند.
نکته خطرنانک تر از  مواضع تررورستی سازمان مجاهدین، ایدئولوژی اسلامی آنها است که این ترور را توجیه می کند و تا آنجا پیش می روند که افراد جوان و نا آگاهشان را بمب می بندند تا شخصیت و یا تعدای از مخالفان خودشان را همراه با فرد به بازی گرفته شده، پودر کنند.
عملی که تررویست های القاعده، جهاد، حماس و سازمان های اسلام گرای ترروریستی فلسطینی انجام می دهند.
به عبارت روشن تر این سازمان تا وقتی که ایدئولوژی اسلامی را نقشه راه و استراتژی خود جهت رسیدن به آرمان ضد ایرانی بکار می گیرد، هیچ گشایشی در دیدگاه و عملکردشان متصور نخواهد بود.
زیرا اسلام مثل ایدئولوژی کمونیستی یک یدئولوژی تمامیت خواه و جهان وطنی است که مرز و کشور نمی شناسد و همه انسانها را امت می پندارد که باید چون و چرا نکنند.
از این جهت می شود گفت، اسلام در ذات خودش چون ایدئولوژی کمونیستی، ضد ایران و ایرانی و هر کشور دیگری است که اسلام یا ایدئولوژی کمونیستی را قبول و یا باور ندارند.
این که بگوییم ما ایرانی هستیم و برای " خلق " ایران فعالیت و تلاش می کنیم، هیچ مشکلی را حل نمی کند و هیچ حقانیتی هم نمی آفریند و از طرفی هم هیچ دلالتی نمی کند که خواهان ایران و ایرانی باشیم.
زیرا عملکرد و ایدئولوژی ما خلاف این را می گوید، خلافش را ثابت کرده است و می کند.
سازمان مجاهدین زمانی می تواند ادعای ایرانخواهی بکند که ایران را برتر از اسلام بشناسد و در تندپیچ تاریخ، اسلام را فدای ایران کند.
آیا قادر است چنین کاری بکند؟
به باور من خیر
زیرا این سازمان، هویتش را از اسلام کسب می کند نه ایران و ایرانی.
و نشان داده است این آمادگی را دارد که در تندپیچ تاریخ ایران را فدای اسلام کند.
زیرا الگوهای آنها نه ایرانیانی چون کورش، داریوش، انوشیروان، رضا شاه و و و  بلکه مشتی بیگانه است که بر خاک ایران تاختند، نیاکانمان را کشتند، به مادران و خواهران ما تجاوز کردند.
به عبارت دیگر از جنس همین آخوندهای اسلامی اما نوع کراواتی و مکلایش هستند که بارها اعلام کردند تا خشت اخر ِ ایران از اسلام  دفاع می کنند نه ایران.
بنابراین با این توضیحات و نگاه از نظر این قلم، سازمان مجاهدین را نباید جدی گرفت و به ایراخواهی شان باور داشت.
مگر اینکه از ایدولوژی اسلامی شان دست بکشند و نمازشان را در گوشه ای خانه شان بخوانند و روزه شان را هم بدون آنکه آزاری به دیگران برسانند، در تنهایی خود بگیرند و گرسنگی بکشند.
از طرف دیگر باید با صراحت در پیشگاه ملت ایران زانو بزنند و از عملکرد ضد ایرانی و ایرانی کشی خودشان از ملت ایران پوزش بخواهند و آرم تروریستی شان پاره و نابود کنند و به آغوش ملت ایران برگردند و مبارزه سیاسی و عرفی را شروع کنند.
باید دید آیا چنین ظرفیتی دارند که به آغوش ملت ایران برگردند و برای زمین زدن اسلامیون در همه رنگش دست ایرانخواهان را بفشارند؟
به باور من، با شناختی که از آنها و نگاه و ایدئولوژی آنها دارم، باید بگویم خیر
و نیک می دانم، آینده درستی این نگاهم را نشان خواهد داد.

احمد پناهنده




 



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر