زنجیرها را آماده کنید
" من یک موی محمدبن عبدالله
را به ۱۰۰ تا کوروش، داریوش، خشایار، تخت جمشید و ایران و گذشته آن نمیدهم "
"" گذشته من با محمد بن عبدالله (ص) پیوند میخورد
عبارات و تراوشات فکری بالا از خامه و ذهن علیل و پوسیده و
نم گرفته فردی بنام صادق زیبا کلام یا به اصطلاح استاد علوم سیاسی دانشگاه حکومت
اسلامی چکیده است که آسمان و هوای ایرانزمین را آلوده کرده است.
به نظر می رسد برای کمک به این " استاد " باید
زنجیرها را آماده کرد و محکم به گردن و دست و پایش بست و او را کشان کشان بر سر ِ
گور یکی از امامان شیعه ی دلبسته اش رساند و انتهای زنجیر را با میخ طویله، در گور
امامش فرو برد و دورش را هم خط کشید تا شاید با کرامت نداشته امامش شفا پیدا کند.
بارها گفتم و نوشتم که هیچ بنی بشر اسلامی، با تفکر اسلامی
و شیعه ی اثناعشری نمی تواند در چهارچوب و معیار تعریف شده انسان با وجدان و با
اخلاق بگنجد و فردی انسان دوست و وطن دوست باشد.
البته انسان های مذهبی چه اسلامی و چه از ادیان دیگر، اگر
از علقه های مذهبی و دینی خودشان برای ارضا و صفای درونشان استفاده کنند و دین و
مذهب را با سیاست نیامیزند، شامل تعریف و نگاه بالا نمی شود.
زیرا بسیارانی هستند که باورمند به عقیده ای هستند و در
خلوت خودشان با خدایشان راز و نیاز می کنند و فرایض دینی شان را بی هیچ آزاری به
دیگران، انجام می دهند و یا به جای می آورند.
ولی این به اصطلاح استاد علوم سیاسی مورد نظر، مطمئنن از طیف
کسانی است که دین را با سیاست و تا خصوصی ترین اعمال و زندگی روزمره ی انسانها می
آمیزد و آنان را به صفت ِ بی مقدار امت پایین می کشند و بر گرده شان سوار می شوند.
و ایدون چنین نپنداریم که فقط تفکر آخونذهای حجره نشین، نم
گرفته و ضد انسانی و ضد وطنی است. بلکه باید چنین پنداشت که از کروب تا میکروب،
همه ی آنانیکه اسلامی فکر می کنند و دین را با سیاست و عملکرد روزمره ی اجتماعی
انسانها می آمیزنتد ، افکارشان ضد انسانی و ضد وطنی است.
صادق زیبا کلام نمونه اخیرش است و بیش از او همه ی آخوندهای
نمور گرفته ی حجره ها و شخصیت های مکلای اسلامی چون شریعتی و سروش و مهاجرانی و
گنجی و سازمانهایی چون مجاهدین خلق و و و از این قماش بودند و هستند
کسی که تار موی یک فرد بیگانه چون محمد عرب که عقبه اش با
الهام از همین فرد بر ایران و مصر و کشورهای صاحب ِ تمدن ِ مدرن و با فرهنگ انسانی
تاختند و ویران کردند و ملت شان را اسیر و زبون و به خواری گروگان گرفتند، به صد تا ایران گذشته و کورش و
داریوش و خشایار شاه و تخت جمشید نمی دهد، می تواند ایرانی باشد و هوای ِ ایران را
نفس بکشد؟
به باور من چنین آدم هایی از هر بیگانه ی متجاوز، پست تر و
پست فطرت تر و ضد ایرانی تر و ضد ملت ایران هستند
تا نظر شما مخاطبین چه باشد؟
ای تفو بر تو ای به اصطلاح استاد علوم سیاسی دانشگاه
اسلامی حکومت اسلامی، تفو
احمد پناهنده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر